سریال «جزیره» داستان وون می هو، تنها دختر پدرش که گروه داهان را اداره می کند، را روایت می کند. رفتار متکبرانه و خودخواهانه او باعث می شود که مرتکب اشتباهی شود که باعث می شود پدرش او را به جزیره ججو تبعید کند.

سوهیون از نیروهای بسیار ورزیده ی پلیس هست که نامزد باردارش بدست یک قاتل سریالی به طرز فجیعی کشته شده. اکنون سوهیون در پی یافتن این قاتل و انتقام گیری است...

داستان سریال حول زندگی کی سونگ نیانگ (ملکه کی) که یک زن اهل گوریو هست می‌گذرد. این سریال وقایع تاریخی و زندگی وی را از کودکی و سختی‌ها تا ازدواج با امپراتور طغون تیمور از سلسله یوآن چین به تصویر می‌کشد. کی سونگ نیانگ اولین عشقش را با پادشاه گوریو، وانگ یو تجربه می‌کند سپس جهت گرفتن انتقام وارد قصر و سیستم حکومتی سلسله یوآن می‌گردد و در نهایت تمامی رقیبانش را مغلوب کرده و فاتح امپراطوری یوآن چین می‌گردد.

مردی 60 ساله بر روی یک قایق ماهیگیری در دریا دختری را از زمان نوزادی بزرگ کرده است. آنها توافق کرده اند که در تولد 17 سالگی اش با هم ازدواج کنند و او اکنون 16 سال سن دارد. آنها زندگی آرامی دارند اما وقتی دانش آموزی نوجوان وارد داستان می شود همه چیز تغییر می کند...

گنگ این هو پدری است که برای خرج جراحی دخترش به سختی کار می کند. او به مدرسه ای در گوانگجو که مخصوص کودکان با مشکلات شنوایی است فرستاده شده و...

داستان یک مأمور اخراج شده کره جنوبی و یک جاسوس کره شمالی که پس از شش سال به طور اتفاقی با یکدیگر ملاقات می کنند و همکاری با یکدیگر را آغاز می کنند. ماموریت آنها این است که هر کدام به قصد سرقت اطلاعات از دیگری اقدام کند.

داستان دو دوست دوران کودکی که هر دو مبارزانی اعجوبه هستند. "باک دونگ سو" بهترین شمشیر زن این سرزمین می باشد، اما "یئو وون" به گروهی از قاتلان مخفی خدمت می کرد که هدف آنها سرنگونی سلطنت است.

داستان یک ﻛﺎﺭﺁﮔﺎه ﻛﺮﻩ ی ﺷﻤﺎﻟﻲ به نام "اﻳﻢ ﭼﻮﻝ ﺭﻳﻮﻧﮓ" که ﺑﻪ ﻛﺮﻩ ی ﺟﻨﻮﺑﻲ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻣﻴﺸود ﺗﺎ ﭼﺎ ﻛﻲ ﺳﻮﻧﮓ، ﺭﻳﻴﺲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺟﻨﺎﻳﺘﻜﺎﺭان را ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛند. در این راستا ﭼﻮﻝ ﺭﻳﻮﻧﮓ ﺑﺎ ﻛﺎﺭاﮔﺎه ﻛﺮﻩ ی ﺟﻨﻮﺑﻲ، ﻛﺎﻧﮓ ﭼﻴﻦ ﺗﻪ، ﻫﻤﻜﺎﺭی می کند. ﺑﺮای اﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ این ﺩﻭ ﻛﺸﻮﺭ ﺑﺮای اﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﺟﻨﺎﻳﺖ مجبورند به یکدیگر دست همکاری بدهند.

هیونگ همانند هر کارمند معمولی دیگه یه دست کت و شلواز مشکی بر تن میکند ولی مساله ی اصلی و مهم اینه که او یه کارمند معمولی نیست بلکه یک قاتل حرفه ای و خوب است او در کارش کاملا حرفه ای و ریلکس است و در کارش یکی از بهترین هاست یک روز زنی یه نام سو یئون را ملاقات میکند و تصمیم عجیبی میگیرد مبنی بر اینکه از کارش کنار بکشد